قصد دارید بدانید چرا کسب و کارها شکست میخورند ؟ در ادامه این مطلب همراه ما باشید.
اغلب افراد برای رشد کسب و کار خود به ظاهر کسب و کار می چسبند و شروع می کنند به شیک تر کردن نما یا بهتر کردن فضای کسب و کارشان یا نور مغازه یا دفتر کار خود را بیشتر می کنند اما اینها روی کسب و کار شماست. یک کسب و کار مثل درختی است که بقیه و معمولا صاحبین کسب و کار قسمت بیرونی آن رو می بینند و تا جای ممکن تلاش می کنند که قسمت روی کسب و کار خود را ترمیم کنند اما اگر به ریشه آن رسیدگی نشود به زودی کسب و کار ما از پا در خواهد آمد و مجبور به تعطیل کردن آن هستیم یا افت زیادی را تجربه خواهیم کرد.
توصیه میکنیم مقاله آموزش پاورپوینت و آموزش فن بیان را از دست ندهید.
دلیل عدم رشد و درجا زدن کسب و کارها توجه به رشد سطحی است. یعنی فرد دنبال این است که فعلا مشکل کسب و کارش حل شود ولی از اقدام قطعی برای آن خودداری می کنند و این چیزی است که کسب و کارها را از رشد باز می دارد.
نکته : یکی از جوابهای سوال چرا کسب و کارها شکست میخورند ؟ به علت نداشتن اعتماد به نفس محصول است.
معمولا کارآفرینانی که چند سالی است در بازار باقی مانده اند می دانند که رشد کسب و کار یهویی و آنی اتفاق نمی افتد و مدام باید قسمتی از کسب و کار را ارتقا بدهیم اما برخی این توقع را دارند که کسب و کارشان یهویی رشد کند و آنها را به رشد سرشار برساند.
افرادی که مدام برای بهبود کسب و کارشان دغدغه دارند و روزانه به فکر بهتر کردن شرایط کسب و کارشان هستند بهتر و سریعتر نتیجه مد نظر خود را می گیرند ولی با این حال از ارتقا روز به روز کسب و کار خود دست نمی کشند. این طرز فکر یکی از مواردیست که می توان به عنوان رشد عمقی کسب و کار در نظر گرفت.
اما افرادی که به دنبال بازدهی زود در کسب و کار هستند بیشتر به موارد رشد سطحی می پردازند. چند مثال:
اعتماد سازی فروش را افزایش میدهد و افزایش فروش جلوی شکست را میگیرد
یکی از مواردی که باعث می شود مشتریان احتمالی از ما خرید داشته باشند، اعتماد سازیست. افرادی که به دنبال اعتماد سازی سطحی هستند، کارت ویزیت کلفت لمینت می زنند. البته که بی تاثیر نیست اما قبل از اینکه کارت ویزیت شیک بزنیم، برای اعتماد سازی کارهای مهمتر دیگری نیست؟
مثلا آموزش پرسنل بریا نحوه رفتار با مشتری. احتمالا برخی داروخانه ها را رفته اید که ظاهر به شدت شیک، نور پردازی عالی، لباس فرم و ظاهر مناسب پرسنل شما را شگفت زده می کند اما به محض اینکه اولین تعاملات کلامی را با متصدی داروخانه برقرار می کنید، انگار که این ظاهر با این رفتار هم خوانی ندارد یا انگار یه جای کار می لنگد.
چرا کسب و کارها شکست میخورند ؟ شاید نکتهای را فراموش کردند !

نمونه دیگر از رشد سطحی بازاریابی بدون هدف و بدون برنامه قبلی است. یعنی سطح شهر بنر می زند بدون اینکه بداند چرا این کار را انجام داده است. وقتی از او می پرسید چرا بنر زده ای، جوابی که می شنوید این است که برای انیکه فروشم زیاد بشه مجددا بپرسی از کجا متوجه شدی بنر سطح شهر فروشت رو زیاد میکنه؟ جواب میده چون همه میزنن منم زدم گفتم شاید همه انجام میدن دلیلش همین باشه.
اگر زمان انتخاب تبلیغ مناسب نباشد یعنی شما هر زمانی بنر بزنید یا قبل از زدن بنر کمپین تبلیغاتی نرفته باشید خب قطعا بنر تنها جوابگو نخواهد بود.
فروش عامل بقای کسب و کار
به جای اینکه کسفیت محصول رو اتقا بدیم و اجناس با کیفیت بفروسیم، فروشنده چرب زبان استخدام میشه برای اینکه یک جنس نامرغوب رو بفروشه. خب این یک رشد سطحی خواهد بود. درسته که الان پولی دست ما را خواهد گرفت اما بعد از خرید اول و امتحان جنس توسط مشتری نه تنها از ما خریدی نخواهد داشت بلکه هر جا که بتواند از ما بدگویی خواهد کرد.
در عوض اگر جنس باکیفیت را با یک فروشنده خوش برخورد بفروشیم این چرخه عوض خواهد شد. نه تنها رضایت دارد و خود مشتری برای خرید بعدی به مغازه ما مجددا باز خواهد گشت بلکه ما را به بقیه هم معرفی خواهد کرد و به نوعی هوادار ما خواهند شد.
نارضایتی مشتریان از دلایل اصلی شکست کسب و کارها

گاهی اوقات مشاهده می شود که برخی اجناس ارسالی بریا مشتری را به اشتباه می فرستند. وقتی اجناس به دست مشتری می رسد مشتری اعتراض می کند که جنس اشتباهی به دستش رسیده است و قصد دارد آن را برگشت بزند. اینجا رفتار سطحی که برخی انجام می دهند این است که به مشتری اصرار می کنند که آن جنس را برگشت نزند اما در خرید بعدی صاحب کسب و کار برای خریدار جبران خواهد کرد.
خب معمولا چنین تجربه ای برای مشتری نه تنها خوش آیند نیست، بلکه می داند که جبران کردن شما برای او کمتر از خسارتی که دیده است می باشد. در صورتیکه برای داشتن رشد عمیق نه تنها باید جنس را به هرچقدر ضرر برگشت بزنیم بلکه همراه جنسی که مجددا برای مشتری ارسال می کنیم هدیه ای ارسال بشود تا مشتری حداقل رضایت را کسب کند تا از ما خرید بعدی را نیز انجام بدهد.
بهترین کاری که ما میتوانیم برای سطحی نبودن رشد انجام دهیم این ایست که مسئولیت 100% کارها را بپذیریم و روی خودمان برای بهتر شدن کسب و کار تمرکز کنیم.
خانم جین تونگ پژوهشگر دانشگاه سن دیگو بین سالهای 1960 تا 2002 بر روی جوانان دانشجو پژوهشی را انجام داد و متوجه شد هرچقدر از زمان قدیم به زمان حال حرکت می کنیم افراد نمرات بدتری که دریافت می کنند و وقتی از آنها سوال می شود که چرا این اتفاق افتاده است، آنها ترجیح می دهند عوامل بیرونی و دیگری را مقصر جلوه بدهند.
یعنی از سال 1960 که دانشجویان اگر نمره پایینی دریافت می کردند خود را مقصر این داستان می دانستند تا 2002 که دلیل گرفتن نمره پایین را بد درس دادن مدرس یا سخت شدن سوالات یا گنگ بودن سوالها می دانند. بیشتر جوابها به عوامل بیرونی نسبت داده می شد.
کمتر کسی پیدا می شد که مقصر را خودش بداند و مسئولیت دریافت نمره پایین را به گردن بگیرد.
این داستان در ایجاد رشد سطحی هم وجود دارد. اگر کسب و کاری راه می اندازند و مشتری کمتری از مغازه خرید می کنند افراد اولین چیزی که ذهنشان می رسد مشکلات خارجی است. یعنی ببیند چه عواملی می توانند پیدا کنند که مشکل را گردن آن بیندازند و شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنند. مثلا اگر وامم تایید می شد الان می توانستم تبلیغات کنم و مشتری روانه مغازه من می شد ولی الان که وامم تایید نشده باید در مغازه بشینم و زانو غم به بغل بگیرم تا کسی برایم کاری بکند.
قطعا این چنین طرز فکری هرچقدر عمیق تر باشد و برای حل مشکلات به دنبال عوامل بیرونی باشیم، کسب و کار بیشتر به ته دره سقوط می کند. کاری که ما باید انجام دهیم تذکر و یادآوری به خودمان است که اگر قرار است رشدی اتفاق بیوفتد با همت خود ما و حل تمامی مسائل پیش رو توسط خودمان است نه دیگران.
نتیجه گیری
پس در جواب سوال چرا کسب و کارها شکست میخورند باید به نکتههای متعددی اشاره کنیم تا دلایل شکست کسب و کارها برای ما روشن شود، فراموش نکنید زمانی کسب و کار شما رشد نمیکند که خودتان برای رشدتان زمان نگزارید.